
کتاب «ذهنت را به جسمت بسپار» نوشتهی نیکول جی. ساکس، مثل کلیدی است که در قفلِ دردهای مزمن گیر کرده و راهی نو برای رهایی از آنها باز میکند. این اثر، نه فقط یک کتاب، بلکه یک سفر به درون خودمان است؛ جایی که ذهن و جسم دست در دست هم میدهند تا ما را از زندان دردهای بیپایان آزاد کنند. نیکول، رواندرمانگری که خودش روزگاری در چنگال دردهای جسمانی اسیر بود، با تجربهی شخصی و سالها کار با انسانهایی که از همهچیز ناامید شده بودند، روشی انقلابی خلق کرده که به ما میآموزد چگونه با گوش دادن به صدای درونمان، از شر دردهای مزمن و اضطراب خلاص شویم.
ایدهی اصلی کتاب این است که بسیاری از دردهای جسمانی ما ریشه در جسم ندارند، بلکه زادهی ذهن و احساساتی هستند که سالها پنهانشان کردهایم. نیکول باور دارد وقتی استرس، ترس، خشم یا غم را سرکوب میکنیم، بدنمان مثل یک نگهبان وفادار، این احساسات را به شکل درد یا بیماری نشان میدهد. او این را یک مکانیزم دفاعی میداند؛ تلاشی از سوی بدن برای محافظت از ما در برابر چیزی که ذهنمان نمیخواهد با آن روبهرو شود. اما خبر خوب اینجاست که ما میتوانیم این الگو را تغییر دهیم، نه با قرص و جراحی، بلکه با نگاهی عمیق به خودمان.
یکی از ابزارهای جادویی که نیکول در این کتاب به ما معرفی میکند، روش «ژورنالاسپیک» است. این تکنیک ساده اما قدرتمند، مثل گفتوگویی صمیمی با خودمان است. در آن، ما قلم به دست میگیریم و هرچه در دلمان پنهان شده – از خشمهای قدیمی گرفته تا ترسهای کوچک – را روی کاغذ میریزیم. این کار مثل باز کردن پنجرهای در اتاقی تاریک است؛ نور وارد میشود و کمکم، دردهایی که فکر میکردیم ابدی هستند، رنگ میبازند. نیکول میگوید این فقط نوشتن نیست، بلکه یک نوع آزادسازی است که به سیستم عصبی ما اجازه میدهد از حالت جنگ یا گریز همیشگیاش بیرون بیاید.
کتاب در سه بخش اصلی ما را همراهی میکند: اول، باور به این که تغییر ممکن است؛ دوم، انجام کار عملی با ابزارهایی مثل ژورنالاسپیک؛ و سوم، صبوری و مهربانی با خودمان در این مسیر. نیکول با داستانهایی واقعی از زندگی خودش و دیگران نشان میدهد که این روش چطور کسانی را که از کمردرد، میگرن، یا حتی اضطراب شدید رنج میبردند، به آزادی رسانده. او به ما یادآوری میکند که این مسیر نیاز به شجاعت دارد؛ شجاعت روبهرو شدن با زخمهای قدیمی و پذیرفتن این که جسم و ذهن ما بیش از آنچه فکر میکنیم به هم وابستهاند.
«ذهنت را به جسمت بسپار» فقط برای کسانی که درد جسمانی دارند نیست؛ این کتاب برای هر کسی است که میخواهد زندگیاش را از نو بسازد. نیکول با زبانی گرم و اطمینانبخش، ما را دعوت میکند که به جای جنگیدن با بدنمان، با آن دوست شویم. او نشان میدهد که درد، یک دشمن نیست، بلکه پیامی است که اگر به آن گوش کنیم، میتواند ما را به سمت شفا و آرامش ببرد. این کتاب مثل یک راهنما، دستمان را میگیرد و در پیچوخم این سفر عجیب و شگفتانگیز همراهیمان میکند تا روزی برسد که بیدار شویم و ببینیم دیگر اسیر آن دردهای قدیمی نیستیم.
دیدگاه خود را بنویسید